مطالب های مفید

من در این سایت مطالب مختلفی ایجاد می کنم

مطالب های مفید

من در این سایت مطالب مختلفی ایجاد می کنم

آخرین نظرات

۶ مطلب با موضوع «فارسی ششم» ثبت شده است

معنی و آرایه های ادبی شعر ای وطن درس ششم فارسی ششم ابتدایی

ای سلامم، ای سرودم
ای نگهبان وجودم
ای غمم تو، شادی‌ام تو
مایه‌ی آزادی‌ام تو… ای وطن

معنی:‌ ای وطن! تو سلام و شعر و آواز من هستی و در برابر دشمن از فرهنگ، هستی و تاریخ ما محافظت می کنی. ای وطن! در همه حال، چه غم و چه شادی، به یاد تو هستم. تو سبب آزادی و رهایی من هستی.

آرایه ها: تشبیه در تو (وطن) مانند نگهبان / تضاد بین غم و شادی / منادا شدن وطن: جان بخشی (شاعر دارد با وطن صحبت می کند.)

ای دلیل زنده بودن
ای سرودی صادقانه
ای دلیل زنده ماندن
جان پناهی جاودانه… ای وطن
معنی: ای وطن! تو انگیزه‌ی بودن من هستی و مانند شعری بی ریا و صمیمی هستی. ای وطن! تو انگیزه و دلیل زندگی کردن من هستی و همیشه سبب آرامش و امنیت من و پناهگاه من می باشی.

آرایه ها: تو {وطن} مانند سرودی صادقانه: تشبیه

نکته دستوری:‌ در این مصراع ها، واژه ی «دلیل» و «سرود» منادا نیستند، بلکه واژه‌ی «وطن» مناداری مخوف می باشد؛ ای [وطن] که دلیل زنده بودن [هستی] یا ای [وطن] [مانند] سرودی صادقانه [هستی].

همچو رویش در بهاران
همچو جان در هر بدن
مثل بوی عطر گل ها
مثل سبزی چمن… ای وطن!
معنی:‌ ای وطن! تو مانند گیاهان بهاری هستی که می رویند و زندگی را آغاز می کنند و مانند روح و جان هستی که همه زندگی می بخشی. ای وطن! تو مانند گل های خوشبو و معطر هستی و مانند چمنزاران سرسبز و شاداب می باشی.

آرایه ها: همچو رویش در بهاران: تشبیه / همچون جان: تشبیه / مثل بوی عطر گل ها: تشبیه / مثل سبزی چمن: تشبیه

مثل راز شعر حافظ
مثل آواز قناری
همچو یاد خوشترین‌ها
همچو باران بهاری… ای وطن!
معنی:‌ ای وطن! تو مانند راز فال شعرهای حافظ و مثل آواز قناری عاشق، جذاب و ارزشمندی، تو مانند خاطره های خوش و به یادماندنی هستی و مانند باران لطیف و پاک بهاری می باشی.

آرایه ها: در همه‌ی مصراع ها، تشبیه وجود دارد. وطن به شعر حافظ، آواز قناوری، یاد خوش ترین ها و باران بهاری تشبیه شده است.

مثل غم در مرگ مادر
مثل کوه غُصّه‌های
مثل سربازان عاشق
قهرمان قصّه‌های… ای وطن!
معنی:‌ ای وطن! غم تو مانند غم از دست دادن مادر، دردناک و مانند کوهی از غصه و اندوه می باشد که روزگار بی وفا، تو را گرفتار این رنج ها کرده است. ای وطن! تو مانند سربازان عاشقی که دلیرانه و قهرمانان در برابر دشمنان، دفاع کرده اند؛ سرافراز و سربلند ایستاده ای.

آرایه ها: تشبیه: مثل غم، مثل کوه، و مثل سربازان عاشق به وطن

همچو آواز بلندی
از بلندی‌های پاک
با غروری، با گذشتی
باوفایی همچو خاک… ای وطنای وطنای وطن!
معنی:‌ ای وطن! تو مانند آواز بلند و رسا که پاک و لطیف است، سربلند و با افتخار هستی و از خودگذشتگی داری و مانند خاک باوفا می باشی، ای وطن من …

آرایه ها: در این مصراع ها، وطن به آواز بلند و خاک، تشبیه شده است.

قالب شعر ای وطن فارسی ششم دبستان چیست

قالب شعر ای وطن از نادر ابراهیمی فارسی ششم ؛ نیمایی (شعر آزاد) می‌باشد.

معنی لغات سخت و جدید درس ششم فارسی ششم دبستان

نگهبان: محافظ
مایه: منشا، دلیل، سبب
صادقانه: راست، بی کلک
جان پناه: سنگر، پناهگاه
جاودانه: جاویدان، همیشگی

رویش: روییدن
غرور: خودپسندی
غصه: غم، ماتم، اندوه

کلمات هم خانواده درس 6 ششم فارسی کلاس ششم

مثل: امثال، مثال، تمثیل
شعر: شاعر، مشاعره
حافظ: حفظ، محفوظ، محافظت

واژه های متضاد و مخالف درس ششم فارسی پایه ششم ابتدایی

آزادی ≠ اسارت
غصه ≠ شادی
بلند ≠ کوتاه
پاک ≠ آلوده

معنی روان متن«معرفت آفریدگار»:

این همه انسان را که مشاهده می کنید؛ همگی دارای خالقی هستند که آنها را آفریده است و به آنها نعمت داده است. انسان باید آفریننده خود را بپرستد و به خاطر نعمت هایی که به او داده است شکر کند.

تفکر درباره ی کار آفریننده و مخلوقات او باعث روشنایی دل می شود و تفکر نکردن در اینباره دل را تاریک می گرداند و نادانی باعث گمراهی می شود.

معنی روان شعر:

۱.باد بهاری از طرف چمنزار شروع به وزیدن کرد***و دوباره صدای آواز پرندگان آوازخوان به آسمان رسید.

مَرغزار: چمنزار    گردون:آسمان     ناله: آواز          مُرغِ‌زار: مرغی که آواز می خواند.

  1. برخیز و باد بهاری را غنیمت بشمار***همینطور آواز موزون(دارای وزن و آهنگ) پرندگان و بوی خوب لاله زار ها را (غنیمت بشمار).

خیز:برخیز         جنبش: حرکت    ربیع:بهار        موزون: خوش آهنگ، دارای وزن      مرغ: هر نوع پرنده

  1. تمام گل ها و برگ ها(گیاهان) خدا را یاد میکنند***بلبل و قمری(پرندگان) هم چیزی جز ستایش پروردگار نمی خوانند.

قمری: یاکریم(نوعی پرنده)

  1. در چشم انسان عاقل و دانا برگ درختان مانند کتابی درباره ی معرفت و بزرگی خداوند است.

هوشیار: عاقل

معنی روان بیتهای موجود در متن«هفت خان رستم»:

  1. خروشید و جوشید و برکند خاک *** ز سمش زمین شد همه چاک چاک

معنی: با خشم به زمین ضربه زد و از شدت ضربه زمین پاره پاره شد.

۲. بزد تیغ و بنداخت از بر سرش *** فرو ریخت چون رود خون از برش

معنی: با شمشیر زد و سرش را از تن جدا کرد و خون مانند رود از پیکرش جاری شد.

۳. بیانداخت چون باد خم کمند *** سر جادو آورد ناگه به چنگ

معنی: طناب را با سرعت زیاد انداخت و فورا سر جادوگر را گرفت.

۴. میانش به خنجر به دو نیم کرد *** دل جادوان زو پر از بیم کرد

معنی: با خنجر او را دو نیم کرد و با این کار دیگر جادوگران هم ترسیدند.

۵. چو رستم بدیدش برانگیخت اسب *** بدو تاخت مانند آذرگشسب

معنی وقتی رستم او را دید اسبش را با سرعت راند و مانند آتش تند و تیز به او حمله کرد

۶. سر و گوش بگرفت و یالش دلیر *** سر از تن بکندش به کردار شیر

معنی: رستم سر گوش و گردن او را گرفت و مانند شیر سرش را از تنش جدا کرد.

۷. ز بهر نیایش سر و تن بشست *** یکی پاک جای پرستش بجست

معنی: سر و تنش را برای عبادت کردن شست و جای پاکیزه ای برای عبادت گشت.

۸. از آن پس نهاد از بر خاک سر *** چنین گفت کای داور دادگر

معنی: سرش را روی زمین گذاشت و گفت ای خداوند عادل

۹. ز هر بد تویی بندگان را پناه *** تو دادی مرا گردی و دستگاه

معنی: تو بندگانت را از هر بدی در امان نگه می داری و تو به من پهلوانی و بزرگی داده ای.

کلمات جدید درس «داستان من و شما»:

فراز و فرود: بالا و پایین

شور: اشتیاق

اعتبار: ارزشمندی

عظمت: بزرگی

شوکت: شکوه

تاخته اند: حمله کرده اند

یاری: کمک

پیمان: عهد

پیکر: تن، بدن

پیوسته: دائما،همیشه

 

کلمات جدید:

کمند: طناب دام

باز: پرنده شکاری

مَلِک: پادشاه

تاختن: اسب را تند راندن

چیره شد: غلبه کرد

مَرکب: اسب( هرچیزی که بشود به آن سوار شد)

دامان کوه: دامنه ی کوه

ترک: باربند

مالامال: لبریز، پر

هلاک کرد: کشت

رکاب دار: خدمتکار، همراه

بی درنگ: فوری

مجال: فرصت

سراسیمه: با عجله و اضطراب

 

معنی کلمات درس پنجره های شناخت  فارسی ششم

خلق: مردم، آفریده
خلقت: آفرینش
خالق: آفریننده
سپری شد: گذشت
تفکر: فکر کردندرنگ: مکث
بازگو کنید: بیان کنید
برخاست: بلند شد
عالم: جهان
احسان: نیکی
دیدگاه: نظرخودبینی: خودخواه
پیشه سازد: سرلوحه کار خود قرار دهد
سبب: دلیل
لابد: شاید
نمایان می کند: نشان می دهد، آشکار می کند
نهراسیم: نترسیم

هم خانواده درس دوم فارسی ششم

احسان = حسن تحسین
اخلاق = خلاق خلق
شباهت = شبیه تشابه
عجله = عجول تعجیل
فکر = تفکر افکار
فهم = تفهیم مفهوم
کشف = اکتشاف کاشف
مشترک =  اشتراک _ شریک

مخالف درس دوم فارسی ششم

آگاهی ≠ جهل
بسیار≠اندک
تفاوت≠شباهت
مفید≠مضر
برخاست≠نشست
سهل≠سخت
سرانجام≠آغاز
زیبایی≠زشتی
آشکار≠پنهان
نهراسیم≠بترسیم